نورانورا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

نوراهدیه ی خدا

نورا بهترین هدیه از خدایم هست

تقدیم به بابایی

یه کیک خوش طعم با دوتا شمع  همش به نیت تو هدیه ای از طرف من یه جشن کوچیک  اما شاد ان شالله هزاران سال دیگه همچین جشنی واست بگیریم به خاطر.......     وجودت و به افتخار بودنت        مهربانی هایت دوست داشتنی ست تو تنها دلیل برای رد کردن هر دلیلمی  تو تنهابهانه آوردن هر بهانمی برای من بمان و بدان تویی بهانه ای برای بودنم  مهربانم تولدت مبارک  مامان نورا 
17 دی 1393

تقدیم به بابایی

یه کیک خوش طعم با دوتا شمع همش به نیت تو هدیه ای از طرف من یه جشن کوچیک اما شاد ان شالله هزاران سال دیگه همچین جشنی واست بگیریم به خاطر....... وجودت و به افتخار بودنت مهربانی هایت دوست داشتنی ست تو تنها دلیل برای رد کردن هر دلیلمی تو تنهابهانه آوردن هر بهانمی برای من بمان و بدان تویی بهانه ای برای بودنم مهربانم تولدت مبارک مامان نورا
17 دی 1393

تولد تولد

سلام سلام صد تا سلام  15 دی ماه تولد بابامه منم قرار بود واسش کادو بخرم بنابراین صبح با مامانی رفتیم و واسه بابایی کادو خریدیم بعد از ظهرهم خونه مامان جون اینا تولد گرفتیم البته مامان رفت کیک رو بخره واسمون شمع هم خریده بود بعد شام دو سه مرحله ای شمع هارو فوت کنی خوندیم ولی هر بار که فوت میکردم دوباره روشن میکردیم اخه از شما چه پنهون من امروز با پسر عمو اروین اونقدر شیطونی کردیم که کل بعد از ظهر رو یه چرتم نخوابیده بودیم بنابر این جفتمونم اعصاب و مصاب تعطیل بود  خلاصه تصمیم بر این گرفتیم که چای نخورده و کیک وسط میز صحنه رو ترک کنیم تا بلکه مردم گوششون اروم شه آخه من وقتی خوابم میاد یه کوچولو اخلاقم عوض میشه اونوقت یه خورده دیوو...
17 دی 1393

تولد تولد

سلام سلام صد تا سلام 15 دی ماه تولد بابامه منم قرار بود واسش کادو بخرم بنابراین صبح با مامانی رفتیم و واسه بابایی کادو خریدیم بعد از ظهرهم خونه مامان جون اینا تولد گرفتیم البته مامان رفت کیک رو بخره واسمون شمع هم خریده بود بعد شام دو سه مرحله ای شمع هارو فوت کنی خوندیم ولی هر بار که فوت میکردم دوباره روشن میکردیم اخه از شما چه پنهون من امروز با پسر عمو اروین اونقدر شیطونی کردیم که کل بعد از ظهر رو یه چرتم نخوابیده بودیم بنابر این جفتمونم اعصاب و مصاب تعطیل بود خلاصه تصمیم بر این گرفتیم که چای نخورده و کیک وسط میز صحنه رو ترک کنیم تا بلکه مردم گوششون اروم شه آخه من وقتی خوابم میاد یه کوچولو اخلاقم عوض میشه اونوقت یه خورده دیوونه میشم ...
17 دی 1393

یلدای نورا

یلدای امسال اول رفتیم شام خونه مامان جون کامیار بعد اومدیم خونه مامانجون نعمی در زیر میتونید تعدادی از عکسای منو ببینید که مامانم ازم گرفته توی بعضی از عکسا زست گرفتم و تو بعضی هاشون ابروم رفته علی الخصوص وقتی هندونه میخورم خب خیلی هوس هندونه کرده بودم!!!!یلداست دیگه         ...
8 دی 1393

یلدای نورا

یلدای امسال اول رفتیم شام خونه مامان جون کامیار بعد اومدیم خونه مامانجون نعمی در زیر میتونید تعدادی از عکسای منو ببینید که مامانم ازم گرفته توی بعضی از عکسا زست گرفتم و تو بعضی هاشون ابروم رفته علی الخصوص وقتی هندونه میخورم خب خیلی هوس هندونه کرده بودم!!!!یلداست دیگه ...
8 دی 1393

نورا میره تولد

سلام سلام صد تا سلام 4دی تولد شادی جون دختر خاله ی عزیز نورا خانوم بود که نورا از چند روز گیش برنامه ریزی کرده بود که توی این جشن شرکت کنه خیلی بهمون خوش گذشت نورا با دوستای شادی همچین اخت شده بود که رفتنی از همشون خواهش میکرد که بازم بیان اینم چند تایی عکس ...
8 دی 1393

نورا میره تولد

سلام سلام صد تا سلام 4دی تولد شادی جون دختر خاله ی عزیز نورا خانوم بود که نورا از چند روز گیش برنامه ریزی کرده بود که توی این جشن شرکت کنه خیلی بهمون خوش گذشت نورا با دوستای شادی همچین اخت شده بود که رفتنی از همشون خواهش میکرد که بازم بیان اینم چند تایی عکس ...
8 دی 1393
1